به گزارش سینماپرس «احمد امینی» و «سعید مطلبی» کارگردان و نویسنده مجموعه تلویزیونی «ماه و پلنگ» با اعلام انصراف از ساخت ادامه مجموعه ادعا دارند که مدیران پخش و ناظر پخش بدون هیچ ملاحظه ای در همه مسایل فنی و حتی محتوایی داستان و مجموعه دخالت می کنند و با اعمال سانسورها و حتی چیدمان های سلیقه ای سطح کیفی کار را نازل کرده اند، احمد امینی در قسمتی از صحبت هیش بیان کرده: آنچه شما میبینید، کاری نیست که ما به آن فکر کردهایم، بسیاری از دیالوگها، مسیر قصه، بسیاری از جملهها، شخصیتها و روابط که با دقت و با توجه به قواعد تلویزیون طراحی شده اند دستخوش حذف و ممیزی شده اند. این موارد، مجموعه را ناقص و الکن کرده است.
اما با وجود همه این مسائل باید اشاره کرد ناظران پخش و مدیران مربوطه سیما نیز ادعای خود را دارند و بنا به دلایلی فرا سلیقه ای و البته قانونی این تغییرات را لازمه پخش در سیما دانسته اند. آنچه در این میان اهمیت ویژه ای دارد این است که چرا باید در خلال تولید مجموعه ای حرفه ای در سازمان و در شبکه ای که با ساخت آثار فاخر و متنوع امتحان خود را در ساخت و پخش سریال های پر مخاطب و حتی چالش برانگیز پس داده است، چنین اتفاقاتی بیافتد که در هر سه سوی آن یعنی: تولیدکنندگان، مدیران و مخاطبین متضرر شوند و هر یک با دایعه ای از آنچه در نهایت به روی آنتن سیما رفته است ناراضی باشند. چطور می شود سازندگان سریال ماه و پلنگ که اتفاقا از سابقه طولانی هم در تلویزیون برخوردارند در ساخت و پرداخت چنین مجموعه ای چنین دچار چالش شوند که از ادامه ساخت آن برای مخاطبین علاقمندش انصراف دهند. این سوال که ساز و کار تلویزیون سلیقه ای است یا هنرمندان فیلمساز بیش از آنچه ملزومات کار در رسانه جمهوری اسلامی ایجاب میکند آزادی عمل می خواهند مسأله اصلی نیست، بلکه سوال اصلی این است که چرا این مسائل باید در هنگام تولید مطرح شود و هنگامی که سریالی مخاطب خود را در این بی مخاطبی سیما پیدا کرده است؟
مسأله کاهش چشمگیر مخاطب تلویزیون این روزها و ماه ها به چالشی جدی برای مدیران سیما و سیاست گذاران فرهنگی رسانه بدل شده است که ظاهرا پاسخی روشن پشت تحلیل های موشکافانه اش دارد، آن هم تولید آثار بی کیفیت، بی رمق و تکراری است که بعضا از آثار نخ نمای تلویزیون ترکیه تقلید شده اند.
در این میان چطور می شود که با اختصاص بودجه ای حداقل نیمه دولتی از بیت المال برای ساخت یک مجموعه ایرانی به نسبت با کیفیت، باید چنین مسائل و مشکلاتی گریبان گیر تولیدکنندگان و ایضا پخش کنندگان شود که اول و آخر این مخاطب است که باز تلویزیون های خارجی را از هر نوعش چه ایرانی زبان چه ترکیه ای به رسانه ملی ترجیح می دهد!
آیا نباید مدیران رسانه فکر جدی برای این دست مسائل کنند تا قبل از وقوع پیشگیری چنین معضلی را کرده و نگذارند تا با دعوا و مجادله تولید کنندگان و پخش کنندگان سریال، صاحبان اصلی آن یعنی مخاطبین رسانه ملی بیش از این متضرر نشوند؟
در نهایت باید اذعان کرد که تغییرات مدیریتی اخیر در سازمان صدا و سیما و نگاه های بعضا از بالا به پایین به هنرمندان و تولیدکنندگان محصولات فرهنگی در رسانه تا حد زیادی باعث شده است فضای کار تولیدی در رسانه ملی مشکل و ملتهب شود و در چنین شرایطی با برنامه ریزی های دقیق و منظم و حساب و کتاب های موشکافانه باز هم نمی توان به تولید مجموعه ای فاخر که از شکل گیری اش تا پخش کامل مجموعه برای مخاطب بدون هیچ شائبه و شایعه ای امید وار بود؛ حداقل تا زمانی که مدیران ارشد این مجموعه ملی تکلیف خود را با تولیدکنندگان و فعالان در رسانه ملی مشخص کنند.
«ماه و پلنگ» نیز فارق از اتفاقاتی که ممکن است به هر طریقی برایش پیش بیاید تنها یکی از آثار تلویزیونی است که قربانی نگاه های سلیقه ای می شود و در نهایت به نتیجه ای عکس رسالت اصلیش، یعنی دفع مخاطب بجای جذب آن منجر می شود. نگاه های سلیقه ای که یا از جانب ناظران و مدیران پخش صورت می گیرد یا از سوی فیلمسازان که آن را به نوبه خود راه چاره ای برای جذب و کشش مخاطب به رسانه می دانند و پس گرفتن زمین بازی از دست رسانه های بیگانه.
*سینما روایت
ارسال نظر